عجب!!!! چقد همدردی!!!!! وروجک چقد طرفدار داره هاااااا!!!! حسود
یم شد!!
خب حالا انگار نوبت منه که بگم!!! خب! به نام خدا!
اول اینکه من اونقدرا هم که به نظر میرسه بی منطق, زود باور, یا خالی از عشق نیستم!!! به نظر من فرق دروغ و راست رو خیلی راحت میشه تشخیص داد!! به وروجکم همینو گفتم! که اگه همه ی اعترافاتش درست باشه بهش فرصت میدم البته وروجک خیلی سعی کرد بهم ثابت کنه که همیشه بهم راس گفته!
ولی چی اینو تضمین میکرد؟؟ اعتمادی که با رو شدن حقایق اونم به بدترین شکل ممکن اگه از بین نرفته بود حداقل خیلی ضعیف شده بود!!؟ با یاد آوری دفعه هایی که وروجک به خاطر پنهون کردن گذشته منو پیچونده بود بیهوش میشد(اعتماده) و با شنیدن حرفای وروجک ساخته ها و بافته های دیکران پیش چشمش زنده میشد و دیوانه وار میخندید!؟
چرا نباید مضحک میبود, وقتی همه ی اون حالتای مظلومانه رو 1بار دیگه هم تو گذشته تکرار کرده بود!؟ گذشته ای که 1هو پرده برداری شده بود!؟ کی درستیه حرفای چوپان(دروغگو نه!) بازیگریرو تایید میکرد که خیلی هم خوب نقشاشو از بر بود؟!؟
نمیخوام بگم وروجک من اون چوپونه س!! ولی 2ماه گذشته اینو میگفت! گفتم من گذشته رو ملاک قرار نمیدم! ولی وقتی 1آدم منطقی در برابر گذشته ای قرار بگیره که هیچ وقت تصوری ازش نداشته, جدا از اینکه احساس میکنه رو دست خورده و بی اعتماد میشه 1حس دیگه هم بهش دست میده!
وقتی که ببینه گذشته ای وجود داره که رابطه ی مستقیم با شخصیت عشقش داره و عشقش نه تنها هیج حرفی ازش نزده بلکه هر دفعه قضیه رو 1طوری پیچونده!! عکس العمل 1دختر منطقی چی میتونه باشه؟؟ فک نمیکنه که همه ی اون حرفای دیگران راجع به شخصیت عشقش درسته!؟؟؟
تازه رسیدیم به بقیه!
میدونم حالا همه با هم رفتین سر این نکته که کدوم بقیه!!! همونا که به رابطه تون حسودی میکنن!!!!! و تو به شکل سهل انگارانه ای بهشون اعتماد داری!!!؟؟
خب حالا نظر من!
همیشه وقتی 1زوج به 1نقطه ی اختلاف میرسن همه ی تقصیرا رو میذارن پای حسودی دیگران!! میدونم که همیشه چند تا حسود دور و ورمون پیدا میشه! خودم انرژی منفیشونو بارها وقتی تو اوج بودم حس کردم! ولی فقط 1عده محدودی اینطورین!! نه همه!!! خودتم که همینو گفتی!!!
البته وروجک حق داره ها! من همیشه دیدم زیادی مثبته!! انقدی که دوس ندارم حتی همون 1عده کم رو هم حسود یا بدخواه بدونم! ولی این به این معنی نیست که به حرفاشون اعتماد کنم! یا بر اساس حرف اونا قضاوت کنم!! انقدی اطرافیانمو میشناسم که بدونم چقد از حرف هرکدومو میتونم باور کنم!!!
واسه همینم بعد از این که وروجک عصبانیتمو( واسه اینکه پیچوندنم و از اول نگفته) خوابوند! و 1کمی با قاطع حرف زدنش اعتمادمو جلب کرد بهش گفتم که باید برم تحقیقات!!!
وروجکه دیگه!!! با اینکه وصف مظلوم نمایی هاشو تازه شنیده بودم ولی بازم گولشو خوردم!!!!!!!!! یعنی باورش کردم!!
شاید چون واقعا احساس کردم دوس داشتنشو! قبلانم احساس کرده بودم!! ولی گاهی آدم اعتمادشو به حسش از دست میده!!! وقتی همه ی قرینه ها درستیشو نقض کنن!!
به هر حال بهش گفتم در صورت صحت اعترافاتش بهش فرصت میدم که ثابت کنه وروجک گذشته نیست! البته با 1سری شرایط خاص!!!!!!!!!!!!! واسه اینکه بفهمه کارش اشتباه بوده!!
و من رفتم تحقیقات!!!!!!!!
از حرفای وروجک حتی 1 تک کلمه ش هم دروغ نبود!!!
و من احساس کردم که وروجک واقعا دیگه وروجک 2ماه قبل نیس! احساس کردم عاشقمه و این عشق واقعا متحولش کرده!!!! عشق چه ها که نمیکنه!!!!
با این پست من و پست قبلی وروجک حالا همه فک میکنن وروجک من چیکار کرده!!!!!
منفی فک نکنین! فقط در حد 1شیطنت بچه گانه بوده!!
نکات اخلاقی ماجرا:
1.وروجک جون میتونس به جای پیچوندن من خودش قضیه رو بهم بگه!! البته حق داشت که نخواد بگه! نمیتونس که خودش اون بهونه منطقیه رو که من در به در دنبالش بودم صاف بذاره کف دستم که!!!
2.این شیطنت بچه گانه بعضی ها رو اذیت کرده!! و باید جبران بشه!! حتما همه موافقن!!
3.نکته ی دیگه اینکه احساس میکنم وروجک کلا میترسه واقعیت هارو باهام در میون بذاره! 1کمی بهش حق میدم! چون اون اوایل خیلی اذیتش کردم تا قبولس کنم و خیلی بهونه گیری کردم! این ترس تو وجودش مونده که بهونه نده دستم!
وروجک جونم! همه ی اون رفتارای گذشته م واسه این بود که واقعا نمیخواستمت! ولی حالا که میخوامت!!! خیلیم میخوامت! پس خواهش میکنم حتی سر کوچکترین چیزا هم نپیچونم!!! فک کنم دیگه میدونی که من اونجوری که اوایل به نظر میرسید سخت گیر و غیر منطقی نیستم!! دیگه از چی میترسی عشقم؟؟
4. این فرازو نشیب های راه عشق هستن که باعث مقاوم تر شدن و دوام عشقمون میشه! و من و وروجک هر2مون اینو خوب میدونیم!
خوب این ماجرا هم به خیر و خوشی تموم شد!! ولی 1نکته ش باقی هنوز! و اون جبران گذشته س!!!
وروجک: حالا همه ی آس ها دست توئه! فعلا نمیتونم هیچی بگم!!!
آلیس: هورااااااااااااا!!!