دوراهی!
نمیدونم چی باید بگم! توضیحش سخته.
ولی تحمل همین منفی نگری به دنیای اطراف و زندگی واسه من سخته! واسه منی که دیدم نسبت به همه چی خیلی مثبته! یکی از دلایلی که منو دو دل کرده همینه! من نمیتونم با 1 همچین نگاه نفرت امیزی به این دنیای قشنگ که همیشه بهترین ها رو بهم هدیه میده نگاه کنم!
میدونم شرایطی که وروجک تا حالا داشته این دیدگاه رو بهش داده! ولی من واقعا نمیتونم!
1چیز دیگه هم که هست اینه که؛ همونطور که وروجک میگه من 1 آدم پر انرژی و اجتماعی ام که تنها بودن خسته م میکنه! من همیشه عادت داشتم با همه رابطه داشته باشم و همه دوسم داشته باشن و منم دوسشون داشته باشم! حالا چیزی که هست اینه که نه تنها وروجک خیلی آدم تنهاییه که تقریبا با هیچ کسی حرف نمیزنه؛ یعنی اصلا آدم اجتماعی نیست؛و این منو خیلییییییی اذیت میکنه: چیز دیگه ای که هست اینه که منو خیلییی محدود به خودش کرده!! یعنی من حتی گاهی هم حق ندارم حتی واسه ی یکی 2ساعت با یکی از دوستام باشم! به خاطر اینکه وروجک فوق العاده ناراحت میشه! مثل امروز!
حتما تا حالا میدونین وروجک اصلا آدم درسخونی نیس. تازه به منم که گاااهی 1کتابی میخونم میگه خرخون!!!!
خب طبیعتا ما اصلا باهم درس نمیخونیم! توی این چند ماه که باهم بودیم دارم پسرفت خودمو احساس میکنم!
گفتم خب این که درس نمیخونه جهنم الضرر کاریشم که نمیشه کرد؛ حداقل من خودم 1کمی به مهمترین سرگرمی خودم یعنی کتاب خوندن که خیلی وقته ازش غافل شدم برسم!
واسه همینم با یکی از دوستای صمیمی همکلاسیم که با اومدن وروجک خیلی وقت بود باهاش درس نخونده بودم قرار شد با هم درس بخونیم بعد از کلاس! ولی! میبینید که!
تازه وروجک از هرکسی که من بخوام حتی 5دقیقه باهاش باشم متنفره و از فحش و توهین هم بهشون دریغ نمیکنه! به نظر من این وحشتناک ترین کاره!! آدم به دشمنشم اینطوری توهین و لعن و نفرین نمیکنه!!!
ولی وروجک از همهههه یییی آدما متنفره!!!! و به قول خودش دشمن خونی همه ی آدماس!! این واسه منی که شخصا دوست آدمام سخته تحملش!!!! واقعا سخته!!
میدونین خیلی سخته آدم خودش 1شخصیت مثبت؛ پر از انرژی مثبت باشه؛ بعد با 1شخصیت منفی که دیدش نسبت به همه ی آدما منفیه زندگی کنه!
البته خیلی وقتا که وروجک این احساس منفی رو نشون نمیده طوری نمیشه ها! ولی با کوچکترین تلنگری نارضایتی من گل میکنه چون میدونم که چی تو ذهنشه!
اگه یادش باشه من همون اولا بارها و بارها گفتم که از شخصیت ظاهریش اصلا خوشم نمیاد چون دوس دارم طرفم هم مثل خودم شیطون و مهربون و اجتماعی باشه
نه منزوی و گوشه گیر! ولی وروجک گفت که اصلا ساکت و آروم نیست و حتی حاضره بعد از اون به همه ی بچه های کلاس سلام بده و باهاشون احوالپرسی کنه!
ولی میبینید که! نه تنها اینطور نشد ؛و من مجبور شدم همینطوری وروجکو قبول کنم؛ بلکه خودمم انگار مجبورم کم کم مثل وروجک شم! جدا از همه و ساکت!! نمیتونم واقعا!! زندگی آدما تنوع میخواد!! اونطوری آدم قدر همدیگه رم بیشتر میدونه! تا اینکه صبح تا شب فقط و فقط و فقط با 1نفر باشی!! خب اینطوری ایرادهای وروجکو بیشتر احساس میکنم و نمیتونم عصبی نشم!! چون احساس نارضایتی دارم!
درسته وروجک با من خیلیییی مهربونه!! همیشه ی همیشه! و مطمينم که نمیتونم کسی رو پیدا کنم که اندازه ی وروجک دوسم داشته باشه و هر لحظه به فکرم باشه
ولی آدما 1نیازایی دارن که باید براورده شه!
ما آدمیم! آدما نیاااززززز دارن تو جامعه باشن و با همدیگه رابطه داشته باشن!!! لاکپشت نیستیم که 1گوشه تو تراریوم زندگی کنیم واسه خودمون!!
شاید اگه وروجک به جای من با کسی آشنا شده بود که حداقل مثل خودش آروم بود و خیلی به کتاب خوندن و تحصیلات اهمیت نمیداد الان این مشکلات رو نداشت!
هنوز نمیدونم چه تصمیمی باید بگیریم؛ ولی امیدوارم بهترین تصمیم باشه! خدایا خودت کمکمون کن!